مصرف گرايي چيست؟
«من ميخرم، پس هستم» شعار فرهنگ مصرف گرايي يا Consumerism است.
مصرف گرايي يك مفهوم اقتصادي اجتماعي است كه خريد كالاها و خدمات را به هر ميزان بيشتر تشويق ميكند.
بسياري شروع اين اصطلاح را از طريق تورستن وبلن ميدانند.
وبلن اقتصاددان و جامعهشناس آمريكايي و از رهبران نهادگرايي است كه در شاهكار خود، «نظريهي طبقهي مرفه»، به معرفي عبارت «مصرف متظاهرانه» ميپردازد.
البته اين نظريه تنها يك بُعد از مصرف گراييست.
واژه مصرف گرايي
مصرف(Consumption) در لغت به معناي خرج كردن و مصرف گرايي عبارت است از اصالت دادن به مصرف و هدف قرار دادن رفاه و داراييهاي مادي.
برخي مصرفگرايي را به معناي برابر دانستن خوشبختي شخصي با خريد داراييهاي مادي و مصرف گرفتهاند.
در پروسه مصرف گرايي، دنياي غرب از اخلاق توليدي يا اخلاق پروتستاني به اخلاق مصرفي روي آورد.
در نتيجه غرب از جامعه توليدي به جامعه مصرفي تبديل، و اصل در جامعه، حداكثرسازي مصرف و لذتگرايي شد.
بعد از غرب، كشورهاي توسعه نيافته نيز بر اثر تبليغات و عوامل ديگر به جامعه مصرفي تبديل شدند.
بيشتر بخوانيد : مشكلات مالي يكسان بين افراد جامعه وجود دارد!
تاريخچه مصرف گرايي
در گذشته مردم به تهيه كالاها و خدمات ضرور و درجه اول و بعد كالاهاي غير ضروري با اولويت و توان خريد خود ميپرداختند و اين انديشه رايج مردم بود.
اما براي اشاعه مصرف گرايي لازم بود اين نوع نگرش تغيير يابد!
بنابراين به وسيله تبليغات از طريق وسايل ارتباط جمعي نگرش مردم تغيير داده شد و مردم در پي هر چه بيشتر مصرف كردن بودند و هستند.
نظام سرمايهداري از رسانهها به عنوان ابزاري براي آمادهسازي بسترهاي فرهنگي و فكري مصرف گرايي بهره ميگيرد و قشرهاي انديشهور و متوسط را هدف خود قرار ميدهد.
در مصرف گرايي نوين، اشخاص بدون داشتن نياز واقعي به دلايلي مانند رفتار متظاهرانه به خريد ميپردازند و در پارهاي از اوقات قادر به كنترل خريد خود نيستند تا جايي كه روانشناسان اين نوع مصرفگرايي را بيماري ميدانند و به معالجه آنها ميپردازند و در پي يافتن راهكارهايي براي آن هستند.
نظريه مصرف گرايي
نظريه مصرف : حس نياز يكي از دلايل مصرفگرايي است.
حس نياز به داشتن يك كالاي خاص يا نياز به “حس رضايت از داشتن” !
مصرفگرايي باعث روزمرگي، آشفتگي فكري و جسمي ميشود.
مصرف گرايي در ايران
آغاز مصرف گرايي به عنوان يك پديده مدرن در ايران را ميتوان از دوره قاجار ريشه يابي و تا عصر حاضر رديابي كرد.
به همين دليل بايد ريشه تفكر مصرف گرايي را در مدرنيته (نوگرايي) جستوجو كرد.
آثار منفي اين پديده به آثار اقتصادي اتلاف منابع و منحرف كردن منابع از ظرفيت هاي توليدي محدود نميشود بلكه عوارض اجتماعي، فرهنگي و سياسي گستردهاي براي جوامع بشري و به ويژه براي جوامع در حال توسعه و رشد نيافته نظير ايران داشته است كه بدون ترديد يكي از عوامل عدم رشد اين جوامع است.
در جامعه ايران پس از انقلاب به رغم ماهيت و جهتگيري معنوي انقلاب، به علل مختلف ارزشهاي مادي رواج يافت و ارزشهاي معنوي را تحتالشعاع خود قرار داد تا جايي كه رهبر معظم انقلاب لازم ديدند با توجه به خطري كه جامعه را تهديد ميكند سال 1388 را سال اصلاح الگوي مصرف نامگذاري نمايند.
تاثيرات مصرف گرايي
مصرف گرايي 2 لبه دارد!
يك لبهي تيز كه عبارتست از واردات بيرويه كالاهاي مصرفي و غيرضروري كه ضمن تغيير ذائقه و فرهنگ مردم، به نابودي اقتصاد كشور منجر ميشود.
ديگري لبه كند كه آن افزايش توليدات داخلي، شكوفايي بخشهاي مختلف توليد، بهبود وضعيت اشتغال، از بين رفتن معضل هميشگي اقتصاد ايران يعني تورم (بهبود وضعيت عرضه در ايران كه به اعتقاد بسياري از اقتصاددانان عامل اصلي رفع تورم است)، قطع وابستگي به درآمدهاي نفتي و… را همراه خواهد داشت.
مصرف گرايي در كشورهاي در حال توسعه تبديل به آسيب اجتماعي جدي شده است كه نياز به شناخت علمي و اساسي دارد.
مصرف گرايي پديدهاي جهاني است و درمان آن بايد در دو بعد داخلي و بينالمللي صورت گيرد.
مصرف گرايي در هر جامعه را بايد در يك محيط وسيعتر اجتماعي در نظر گرفت زيرا امروزه توليد، به سيستم توزيع جهاني متصل است.
بيشتر بخوانيد: هشت راهكار براي حل مشكلات مالي
راهكارهاي مقابله با مصرف گرايي
اگرچه اكثر عوامل مصرف گرايي در جوامع بشري يكسان است اما براي جلوگيري از مصرف بيرويه و اسراف و اصلاح الگوي مصرف كشورمان نياز داريم كه اين موضوع در خصوص جامعه خودمان بررسي شود و براي اصلاح آن برنامهريزي شود.
گام نخست در اصلاح الگوي مصرف، اصلاح نوع نگرش و انديشه جاري در جامعه و به ويژه سياست دولتمردان است زيرا اصلاح الگوي مصرف و برنامهريزي براي آن با رواج مصرفگرايي و مصرف كالاها و خدمات گوناگون سازگار نيست.
متأسفانه در شرايط كنوني كشور، مردم به مصرف ترغيب ميشوند كه اين نگرش از سال 1368 با سياست توسعه اشاعه يافته و هر روز بيشتر ميشود؛ بنابراين لازم است ابتدا اين نگرش اصلاح شود.
از طرفي مصرف، موتور محركه اقتصاد است اما مصرف كالاي خارجي و لوكس كه در داخل جايگزين دارد، به نفع كشور نيست.
بلكه بايد با بالا بردن كيفيت كالاي داخلي، مردم به مصرف معقول آنها تشويق شوند.
منبع مقاله: https://donya-e-eqtesad.co
چند پيشنهاد براي آشنايي بيشتر با مصرف گرايي
در زير چند فيلم و كتاب در مورد مصرف گرايي و نظريه مصرف، دلايل خريد و تاثير رسانه بر روي مصرف گرايي معرفي شده است.
پيشنهاد براي ديدن: فيلم Confessions of a Shopaholic درباره بيماري مصرف گرايي و خريد
اين فيلم از نظر ساخت و داستان كمي آبكيه! (البته به نظر من)
ولي با توجه به موضوع بحث ما يعني مصرفگرايي ديدنش ميتونه جالب باشه
پيشنهاد براي ديدن: انيميشن BEE Movie درباره مصرف گرايي روي يك كالاي خاص
كارتون بري زنبوره به اين دليل انتخاب شد كه نشون بديم وقتي يك كالاي خاص نباشه چه پيامدهايي داره و البته در بعضي از بخشها رفتارهاي ما چقدر ميتونه رو وضعيت موجود تاثير بذاره.
كيا ديدن اين كارتون رو؟!!
پيشنهاد براي ديدن: انيميشن boy and the world درباره تاثير رسانه و نظام سرمايهداري بر مصرف گرايي
مطمئنم آخر اين انيميشن حداقل يك آه ميكشيد و البته به نظر من حقش اسكار بود
مصرف گرايي چيست؟
«من ميخرم، پس هستم» شعار فرهنگ مصرف گرايي يا Consumerism است.
مصرف گرايي يك مفهوم اقتصادي اجتماعي است كه خريد كالاها و خدمات را به هر ميزان بيشتر تشويق ميكند.
بسياري شروع اين اصطلاح را از طريق تورستن وبلن ميدانند.
وبلن اقتصاددان و جامعهشناس آمريكايي و از رهبران نهادگرايي است كه در شاهكار خود، «نظريهي طبقهي مرفه»، به معرفي عبارت «مصرف متظاهرانه» ميپردازد.
البته اين نظريه تنها يك بُعد از مصرف گراييست.
واژه مصرف گرايي
مصرف(Consumption) در لغت به معناي خرج كردن و مصرف گرايي عبارت است از اصالت دادن به مصرف و هدف قرار دادن رفاه و داراييهاي مادي.
برخي مصرفگرايي را به معناي برابر دانستن خوشبختي شخصي با خريد داراييهاي مادي و مصرف گرفتهاند.
در پروسه مصرف گرايي، دنياي غرب از اخلاق توليدي يا اخلاق پروتستاني به اخلاق مصرفي روي آورد.
در نتيجه غرب از جامعه توليدي به جامعه مصرفي تبديل، و اصل در جامعه، حداكثرسازي مصرف و لذتگرايي شد.
بعد از غرب، كشورهاي توسعه نيافته نيز بر اثر تبليغات و عوامل ديگر به جامعه مصرفي تبديل شدند.
بيشتر بخوانيد : مشكلات مالي يكسان بين افراد جامعه وجود دارد!
تاريخچه مصرف گرايي
در گذشته مردم به تهيه كالاها و خدمات ضرور و درجه اول و بعد كالاهاي غير ضروري با اولويت و توان خريد خود ميپرداختند و اين انديشه رايج مردم بود.
اما براي اشاعه مصرف گرايي لازم بود اين نوع نگرش تغيير يابد!
بنابراين به وسيله تبليغات از طريق وسايل ارتباط جمعي نگرش مردم تغيير داده شد و مردم در پي هر چه بيشتر مصرف كردن بودند و هستند.
نظام سرمايهداري از رسانهها به عنوان ابزاري براي آمادهسازي بسترهاي فرهنگي و فكري مصرف گرايي بهره ميگيرد و قشرهاي انديشهور و متوسط را هدف خود قرار ميدهد.
در مصرف گرايي نوين، اشخاص بدون داشتن نياز واقعي به دلايلي مانند رفتار متظاهرانه به خريد ميپردازند و در پارهاي از اوقات قادر به كنترل خريد خود نيستند تا جايي كه روانشناسان اين نوع مصرفگرايي را بيماري ميدانند و به معالجه آنها ميپردازند و در پي يافتن راهكارهايي براي آن هستند.
نظريه مصرف گرايي
نظريه مصرف : حس نياز يكي از دلايل مصرفگرايي است.
حس نياز به داشتن يك كالاي خاص يا نياز به “حس رضايت از داشتن” !
مصرفگرايي باعث روزمرگي، آشفتگي فكري و جسمي ميشود.
مصرف گرايي در ايران
آغاز مصرف گرايي به عنوان يك پديده مدرن در ايران را ميتوان از دوره قاجار ريشه يابي و تا عصر حاضر رديابي كرد.
به همين دليل بايد ريشه تفكر مصرف گرايي را در مدرنيته (نوگرايي) جستوجو كرد.
آثار منفي اين پديده به آثار اقتصادي اتلاف منابع و منحرف كردن منابع از ظرفيت هاي توليدي محدود نميشود بلكه عوارض اجتماعي، فرهنگي و سياسي گستردهاي براي جوامع بشري و به ويژه براي جوامع در حال توسعه و رشد نيافته نظير ايران داشته است كه بدون ترديد يكي از عوامل عدم رشد اين جوامع است.
در جامعه ايران پس از انقلاب به رغم ماهيت و جهتگيري معنوي انقلاب، به علل مختلف ارزشهاي مادي رواج يافت و ارزشهاي معنوي را تحتالشعاع خود قرار داد تا جايي كه رهبر معظم انقلاب لازم ديدند با توجه به خطري كه جامعه را تهديد ميكند سال 1388 را سال اصلاح الگوي مصرف نامگذاري نمايند.
تاثيرات مصرف گرايي
مصرف گرايي 2 لبه دارد!
يك لبهي تيز كه عبارتست از واردات بيرويه كالاهاي مصرفي و غيرضروري كه ضمن تغيير ذائقه و فرهنگ مردم، به نابودي اقتصاد كشور منجر ميشود.
ديگري لبه كند كه آن افزايش توليدات داخلي، شكوفايي بخشهاي مختلف توليد، بهبود وضعيت اشتغال، از بين رفتن معضل هميشگي اقتصاد ايران يعني تورم (بهبود وضعيت عرضه در ايران كه به اعتقاد بسياري از اقتصاددانان عامل اصلي رفع تورم است)، قطع وابستگي به درآمدهاي نفتي و… را همراه خواهد داشت.
مصرف گرايي در كشورهاي در حال توسعه تبديل به آسيب اجتماعي جدي شده است كه نياز به شناخت علمي و اساسي دارد.
مصرف گرايي پديدهاي جهاني است و درمان آن بايد در دو بعد داخلي و بينالمللي صورت گيرد.
مصرف گرايي در هر جامعه را بايد در يك محيط وسيعتر اجتماعي در نظر گرفت زيرا امروزه توليد، به سيستم توزيع جهاني متصل است.
بيشتر بخوانيد: هشت راهكار براي حل مشكلات مالي
راهكارهاي مقابله با مصرف گرايي
اگرچه اكثر عوامل مصرف گرايي در جوامع بشري يكسان است اما براي جلوگيري از مصرف بيرويه و اسراف و اصلاح الگوي مصرف كشورمان نياز داريم كه اين موضوع در خصوص جامعه خودمان بررسي شود و براي اصلاح آن برنامهريزي شود.
گام نخست در اصلاح الگوي مصرف، اصلاح نوع نگرش و انديشه جاري در جامعه و به ويژه سياست دولتمردان است زيرا اصلاح الگوي مصرف و برنامهريزي براي آن با رواج مصرفگرايي و مصرف كالاها و خدمات گوناگون سازگار نيست.
متأسفانه در شرايط كنوني كشور، مردم به مصرف ترغيب ميشوند كه اين نگرش از سال 1368 با سياست توسعه اشاعه يافته و هر روز بيشتر ميشود؛ بنابراين لازم است ابتدا اين نگرش اصلاح شود.
از طرفي مصرف، موتور محركه اقتصاد است اما مصرف كالاي خارجي و لوكس كه در داخل جايگزين دارد، به نفع كشور نيست.
بلكه بايد با بالا بردن كيفيت كالاي داخلي، مردم به مصرف معقول آنها تشويق شوند.
منبع مقاله: https://donya-e-eqtesad.co
چند پيشنهاد براي آشنايي بيشتر با مصرف گرايي
در زير چند فيلم و كتاب در مورد مصرف گرايي و نظريه مصرف، دلايل خريد و تاثير رسانه بر روي مصرف گرايي معرفي شده است.
پيشنهاد براي ديدن: فيلم Confessions of a Shopaholic درباره بيماري مصرف گرايي و خريد
اين فيلم از نظر ساخت و داستان كمي آبكيه! (البته به نظر من)
ولي با توجه به موضوع بحث ما يعني مصرفگرايي ديدنش ميتونه جالب باشه
پيشنهاد براي ديدن: انيميشن BEE Movie درباره مصرف گرايي روي يك كالاي خاص
كارتون بري زنبوره به اين دليل انتخاب شد كه نشون بديم وقتي يك كالاي خاص نباشه چه پيامدهايي داره و البته در بعضي از بخشها رفتارهاي ما چقدر ميتونه رو وضعيت موجود تاثير بذاره.
كيا ديدن اين كارتون رو؟!!
پيشنهاد براي ديدن: انيميشن boy and the world درباره تاثير رسانه و نظام سرمايهداري بر مصرف گرايي
مطمئنم آخر اين انيميشن حداقل يك آه ميكشيد و البته به نظر من حقش اسكار بود